جدول جو
جدول جو

معنی گمره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گمره کردن
(سَ / سِ دَ / دِ کَ دَ)
گمراه کردن. بیراه کردن. سرگشته کردن:
نگه دار از آموزگار بدش
که بدبخت گمره کند چون خودش.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
کنایه از کسی را از راه راست منحرف ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(زی وَ بَ تَ)
بند کردن. استوار کردن:
گنجه گره کرده گریبان من
بی گرهی گنج عراق آن من.
نظامی.
، گره زدن:
دشمن من این تن بدمهر مست
کرده گره دامن بر دامنم.
ناصرخسرو (دیوان ص 279)
لغت نامه دهخدا
(سِ گِ رِ تَ)
فتنه. (منتهی الارب). اضلال. (زوزنی). (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). غوایه. غی ّ. تغویه. اغواء. (منتهی الارب). سرگردان کردن. بی راه کردن. آواره کردن. به بیراهه انداختن. ضد رهنمونی کردن:
درست از همه کارش آگاه کرد
که مر شاه را دیو گمراه کرد.
فردوسی.
و قباد را بفریفت و گمراه کرد. (فارسنامه ابن البلخی ص 84). و رجوع به گمراه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمرد کردن
تصویر تمرد کردن
گردنکشی کردن، نافرمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
حمله آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره کردن
تصویر دوره کردن
احاطه کردن، محیط شدن، اطراف چیزی گرد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره کردن
تصویر گره کردن
گره زدن عقده بستن، دگمه بستن، استوار کردن بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفره کردن
تصویر سفره کردن
سفره ساختن، یا سفره کردن شکم کسی را. پاره کردن شگم او را
فرهنگ لغت هوشیار
کسی را از راه خویش منحرف ساختن اضلال، از طریقه صواب منحرف گردانیدن اغواء، از دین حق منحرف ساختن اضلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمان کردن
تصویر گمان کردن
خیال کردن، حدس زدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
تضليلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
Mislead
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
induire en erreur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
گمراہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
enganar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
in die Irre führen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
wprowadzać w błąd
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
вводить в заблуждение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
вводити в оману
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
বিভ্রান্ত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
ingannare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
หลอกลวง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
kudanganya
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
yanıltmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
誤解させる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
engañar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
להטעות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
잘못 이끌다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
menyesatkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
भटकाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
misleiden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گمراه کردن
تصویر گمراه کردن
误导
دیکشنری فارسی به چینی